نغمه ی تسنیم (حوزه علمیه الزهراء سلام الله علیها واحد بابل)

بیانات رهبری در دیدار کارگران در گروه صنعتى مپنا (۱۳۹۳/۰۲/۱۰ - ۱۳:۳۳)

11 اردیبهشت 1393 توسط اسلامی فر

 

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌


خدای متعال را سپاسگزارم که توفیق داد امروز در جمع پرشور و متراکم شما عزیزان، در این مرکز کاری و اقتصادی و صنعتیِ بسیار مهم حضور پیدا کنم و به‌مناسبت روز کارگر - که همیشه مناسبت مهمّی برای ما بوده است - با شما عزیزان دیدار داشته باشم. امروز برای من خرسندی، مضاعف است؛ یعنی این‌جوری عرض بکنم: یکی از برنامه‌هایی که به‌طور معمول در طول سال برای من جذّاب است، برنامه‌ی دیدار با کارگران به‌مناسبت روز کارگر است؛ این مناسبت، امروز همراه شد با دیدار از این مرکز فعّال و پیشرو و مجموعه‌ی «مپنا» که بحمدالله خصوصیّات متعدّدی را از جلوه‌های مطلوبِ کار در کشور با یکدیگر همراه کرده است؛ و این دو عامل، امروز با هم مایه‌ی خرسندی و خوشحالی است. خب، بازدید امروز، بازدید بسیار مغتنمی برای من بود؛ دیدار با شما عزیزان و کارگران و فعّالان هم یک اغتنام فرصتِ دیگر است.
در آستانه‌ی ماه رجب هستیم. ماه رجب ماه بندگی است؛ ماه توجّه و تذکّر است. و ما مجموعه‌ی آحاد کشور و علاقه‌مندان به سرنوشت کشور و ملّت، معتقدیم - تقریباً همه معتقدند در کشور - که با کمک الهی و هدایت الهی و دستگیری الهی کارهای زیادی میشود کرد و گامهای بلندی میشود برداشت.
من دو مطلب را به‌طور کوتاه عرض میکنم: یک مطلب در مورد مسائل کار و کارگر [است‌]. آنچه ما همیشه بر روی آن تکیه کردیم، تأکید کردیم و از بن دندان معتقدیم که برای کشور، برای فرهنگ عمومی کشور یک ضرورت است، عبارت است از تکریم و احترام‌گذاشتن به کار و کارگر. کارگر معنای عامّی دارد؛ امام (رضوان الله علیه) میفرمودند: پیغمبران هم کارگر بودند؛ همین‌جور است. در مجموعه‌ی شما هم مدیرانتان، فعّالانتان، برنامه‌ریزهایتان، کارآفرینانی که زمینه‌ی گسترش کار و اعتلای کیفیّت کار را فراهم میکنند، تا آحاد کارگران ما - کارگران تحصیل‌کرده، کارگران ماهر، کارگران مجرّب، تا کارگران ساده - همه کارگرند. نفْس کار احترام دارد، نفْس تحرّک و تلاش در جهت درست دارای احترام است؛ این نگاه اسلام است. همه‌چیز بر پایه‌ی این تکریم و احترام بایستی شکل بگیرد. اگر ما چیزی به نام حقوق کارگر و منزلت کارگر تعریف میکنیم، بر اساس همین احترام به کار و احترام به کارگر باید باشد. واقع قضیّه هم این است که تمدّنهای بشری و پیشرفتهای مادّی عالم در همه‌ی دوره‌ها، و همچنین پیشرفت معنوی و روحی و درونی هر انسان، جز با کار فراهم شدنی نیست؛ کار لازم است، تلاش لازم است. این آیه‌ی کریمه‌ای که قاری خوش صوت امروزِ ما، برایمان خواندند: وَ اَن لَیسَ لِلاِنسانِ اِلّا ما سَعی؛(۲) یعنی دستاورد شما تنها در سایه‌ی سعی شما و تلاش شما و کار شما است. در هر سطحی باید این‌گونه فکر کنیم؛ باید کار کنیم. نگاه مخاصمه‌آمیز میان کارگر و کارآفرین و امثال اینها، یک تعبیر غلط از یک واقعیّت است؛ همه باید با هم همکاری کنند. اصلاً نگاه تضادّ و تعارض و تزاحمی که بر تفکّرات غربی حاکم بوده است - مخصوص مارکسیست‌ها هم نیست؛ قبل از مارکسیست‌ها هم نگاهِ ناظر به تضادّ و به تعارض، در تفکّرات غربی رایج و شایع بوده - از نظر اسلام نگاه مردودی است؛ نگاه مقبولی نیست. در اسلام دعوت به ائتلاف است، دعوت به وحدت است، دعوت به همکاری است، دعوت به تراحم است، دعوت به تعاون است؛ این مبنای تفکّر اسلامی در همه‌ی فعّالیّتها است. البتّه تعامل حدودی دارد، ضوابطی دارد، هر کسی حقوقی دارد؛ باید اینها رعایت بشود که در سایه‌ی دولت اسلامی قابل تحقّق است. نگاه تعارض‌آمیز غلط است؛ نگاه تعاون و تعامل از نظر اسلام درست است؛ و این یک فکری است که در همه‌ی شئون ما، در همه‌ی مسائل مربوط به زندگی، بایستی وجود داشته باشد. در مقابل آن کسی که به حیثیّت روانی و روحی و فکری و وجودی انسان و جامعه ضربه میزند، انسان ناچار است دفاع کند؛ امّا روال اصلی عبارت است از تعاون و تعامل و همکاری و ائتلاف؛ این نگاه اساسی اسلام است. ما معتقدیم جامعه‌ی کارگریِ ما باید مورد تکریم قرار بگیرد؛ مورد احترام قرار بگیرد. معتقدیم هر کسی که مشغول کار است و کار خود را انجام میدهد و این کار را خوب انجام میدهد، این مورد رحمت الهی است؛ فرمود: رَحِمَ اللهُ اِمرَءً عَمِلَ عَمَلاً فَأَتقَنَه؛ آن کسی که کار را درست انجام میدهد، مورد رحمت پروردگار است. این، آن مطلب اوّل و یکی از دو مطلب اساسی که من لازم بود عرض بکنم.
مطلب دوّم در مورد آن حقیقتی است که یکی از جلوه‌های زیبای آن را در این مجموعه‌ی کاری - مجموعه‌ی «مپنا» - میشود دید: حقیقت کارآمدی، کارآمدی ناشی از دانش و هوش و پشتکار و ابتکار و عزمِ راسخ که خوشبختانه ما این را در این مجموعه مشاهده میکنیم؛ این نگاه ما به کلّ حرکت کشور است.
«عزم ملّی و مدیریّت جهادی» در سال ۹۳ به‌عنوان شعار مطرح میشود، امّا این چیزی نیست که مربوط به سال ۹۳ باشد؛ این هویّت ما است، این حیثیّت ما است، این آینده‌ی ما است، این ترسیم‌کننده‌ی سرنوشت ما است. اگر عزم ملّی بود، اگر مدیریّت جهادی بود، اقتصاد هم پیشرفت میکند، فرهنگ هم پیشرفت میکند؛ و ملّتی که اقتصاد پیشرفته داشته باشد و فرهنگ پیشرفته داشته باشد، در اوج قرار میگیرد و تحقیر نمیشود. ما را قبل از انقلاب ده‌ها سال تحقیر کردند؛ ملّت ایران با این سابقه، با این تمدّن کهن، با این‌همه میراث فرهنگی عمیق، با این‌همه دانشمند در رشته‌های مختلف در طول تاریخ، کارش به جایی رسید که حاکمان این ملّت برای کارهای اساسی کشور باید [کسانی را ] میفرستادند سفارت انگلیس و سفارت آمریکا، از سفیر انگلیس و سفیر آمریکا اجازه میگرفتند؛ تحقیر یک ملّت بیشتر از این؟ آن روزی که در اروپا و غرب از دانش خبری نبود، آن روزی که جهل به معنای واقعی کلمه بر آن کشورها حاکم بود، ایران، فارابی‌ها و ابن‌سیناها و محمّدبن زکریّای رازی‌ها و شیخ طوسی‌ها و این شخصیّت‌های عظیم را به دنیا عرضه کرده است؛ این میراث ما است، این گذشته‌ی ما است، ما نباید تحقیر میشدیم؛ ما نباید اجازه میدادیم که قدرتهای غارتگر جهانی بیایند اقتصاد ما را در دست بگیرند، نفت ما را ببرند، منابع ما را تصرّف بکنند، از لحاظ سیاسی و اجتماعی هم ملّت ما را تحقیر بکنند؛ امّا این اتّفاق افتاد. اگر ملّت ایران بخواهد جایگاه شایسته‌ی خود را پیدا بکند، این جایگاه تعریف‌شده است. من مکرّر گفته‌ام، ملّت ما باید به جایی برسد که دانش‌پژوهان عالَم، برای اینکه به قلّه‌های علم دست پیدا کنند، مجبور باشند زبان فارسی یاد بگیرند؛ این یک جایگاه تعریف‌شده است. ما ممکن است پنجاه سال دیگر به اینجا برسیم؛ باشد. اگر بخواهیم به این جایگاه تعریف‌شده دست پیدا بکنیم، راه آن این است که از دانش، از هوش، از قدرت تحرّک بالا، از قدرت ابتکار و از عزم راسخ در همه‌ی بخشها استفاده کنیم و بهره بگیریم. باید اقتصاد را بالا آورد، و بالا آمدن اقتصاد بدون رشد فرهنگی، نه ممکن است، نه مفید؛ فرهنگ هم بایستی تعالی پیدا کند، ترقّی پیدا کند. بنابراین شعار امسال، شعار زندگی ما است، شعار همیشگی ما است. خوشبختانه امروز در بخشهای مختلفی از جامعه‌ی فعّال اقتصادی و صنعتی کشور از جمله در مجموعه‌ی «مپنا» این را انسان مشاهده میکند. من البتّه گزارشهایی داشتم؛ امروز از نزدیک، برخی از آنچه در این گزارشها خوانده بودیم و دیده بودیم، مشاهده کردم. این نشان میدهد که شعار مطرح‌شده‌ی به‌وسیله‌ی امام بزرگوار ما، یعنی شعار «ما میتوانیم» شعار واقعی است؛ صرفاً شعار لفظی نیست؛ حقیقتاً این‌جور است. کارهایی که برای کشور ما یک روز از نظر برخی از خواص و مدیران ما دست‌نیافتنی بود، امروز دارد به‌آسانی و با روانی در این مجموعه‌ی شما انجام میگیرد.
من فراموش نمیکنم در سالهای اوائل دهه‌ی ۶۰ که بنده رئیس جمهور بودم، ما در یک نقطه‌ای از کشور که نمیخواهم بگویم کجا، یک نیروگاه گازی نصفه‌کاره داشتیم؛ ما اصرار میکردیم، میگفتیم به آنها که این نیروگاه را باید خودمان تمام کنیم؛ مسئولانی آمدند پیش من - بعضی‌شان زنده‌اند، بعضی‌شان هم خدا رحمت کند، از دنیا رفته‌اند - میگفتند آقا! نمیشود؛ بیخود زحمت نکشید، بیخود تلاش نکنید. آمده بودند به بنده اثبات کنند و بنده را قانع کنند که ما نمیتوانیم؛ بایستی از آن شرکت سازنده یا یک شرکت دیگر در دنیا، بخواهیم بیاید؛ در بحبوحه‌ی جنگ بود، دوره‌ی جنگ، دوره‌ی فشارهای فراوان، دوره‌ی تحریمهای سخت.
امروز شما جوانهای این کشور، فعّالان این کشور و مدیران جهادیِ باارزش، توانسته‌اید خودتان را به رتبه‌ی بالای ساخت نیروگاه‌های گازی - یعنی رتبه‌ی ششم دنیا - برسانید؛ یک شرکتی در آمریکا، شرکتی در آلمان، شرکتی در فرانسه، شرکتی در ایتالیا، شرکتی در ژاپن، ششمین در دنیا شما هستید؛ و شما نیروگاه‌های گازی را دارید میسازید؛ این خیلی مهم است. آن سالها به ما میگفتند نمیشود، امّا با پشتکار، با همّت، با توکّل به خدای متعال، با تشویق نیروهای بااستعداد، با عزم راسخی که مدیران ما به کار بردند، این کار اتّفاق افتاد. من میخواهم بگویم عزیزان من! شما این سطحی را که امروز هستید، بکنید ده برابر؛ آن هم قابل اتّفاق افتادن است، آن هم خواهد شد. بعضی چیزها را همّتهای کوتاه و نگاه‌های نزدیک‌بین نمیتوانند درک کنند و بفهمند، چون طبیعت انسان را نمی‌شناسند؛ چون کمک الهی را نمیفهمند؛ چون قدر و قیمت عزم راسخ را درک نمیکنند و استعدادهای درونی خود ما را انکار میکنند. این هم جزو بلاهایی است که سر ملّت ما آمد؛ سالهای متمادی تسلّط فرهنگی و سیاسی و اقتصادی بیگانگان بر این کشور، این را باورانده بود که ایرانی استعداد ندارد؛ ببینید چه خیانت بزرگی است! استعداد ایرانی از متوسّط استعداد دنیا بالاتر است؛ جوان ایرانی، استعداد ایرانی، جزو درجات بالای استعداد بشری در همه‌ی دنیا است؛ آن‌وقت این را این‌جور وانمود میکردند که نه، اینجا استعداد نیست. این مربوط به قبل از انقلاب است و متأسّفانه تا سالهایی از شروع انقلاب هم بودند کسانی که هنوز این تفکّرات غلط در ذهنشان ریشه داشت.
باز این خاطره را به شما عزیزان - برادران و خواهران - بگویم: کسی پیش من آمد، برای اینکه اثبات کند که پروژه‌های راه و بزرگراهی که ما در اختیار داریم، نباید دنبال کنیم؛ میگفت ما مدیر پروژه نداریم، ما مدیر نداریم؛ مثالهایی میزد. چیزهایی که یک ملّت را عقب نگه میدارد، این تفکّرات است. بحمدالله در این مجموعه‌ی شما، کارگرانتان، مدیرانتان، مسئولانتان، طرّاحانتان، همه خوب کار کردید و امروز این مجموعه‌ی «مپنا» یک مجموعه‌ی افتخاربرانگیز است؛ یعنی مایه‌ی مباهات است؛ هم مباهات کشور به شماها، هم مباهات خود شما که توانسته‌اید این توانایی را به‌وجود بیاورید و به رخ دوست و دشمن بکشانید؛ باید مباهات کنید. همه‌تان، در هر کجا که هستید؛ کارگران و مدیران و مسئولان و طرّاحان و برنامه‌ریزان و بخشهای مختلف، باید افتخار کنید که در ایجاد این نتیجه‌ی زیبا و افتخارآمیز سهیم بوده‌اید. البتّه باید از فعّالیّتهای این مجموعه و مجموعه‌های مشابه پشتیبانی بشود. یکی از پشتیبانی‌ها این است که دستگاه‌های دولتی خودشان را موظّف کنند که برای محصول این مجموعه‌ها رقیب خارجی نتراشند؛ یکی از بخشهای اقتصاد مقاومتی که ما گفتیم، این است. ستون فقرات اقتصاد مقاومتی تولید داخلی است. تولید داخلی اگر بخواهد رونق پیدا بکند یقیناً باید، هم به آن کمک تزریق بشود، هم از چیزهایی که مانع رشد آن است جلوگیری بشود، هم برای محصولات، بازار به‌وجود بیاید، هم واردات محصولات مشابه به یک نحوی کنترل بشود - کلمه‌ی ممنوع را به کار نمیبرم - و با محاسبه مورد مراقبت دقیق قرار بگیرد، هم در قراردادهای خارجی‌ای که این مجموعه و امثال این مجموعه دارند، دولت کمک بکند. گفتیم اقتصاد ما درون‌زا و برون‌گرا است؛ ما از درون باید رشد کنیم و بجوشیم و افزایش پیدا کنیم، امّا بایستی نگاه به بیرون داشته باشیم؛ بازارهای جهانی متعلّق به ما است، باید بتوانیم با همّت خود و با ابتکار خود، در این بازارها حضور پیدا کنیم و این حضور بدون حمایت دولت امکان‌پذیر نیست؛ که البتّه بخشهای مختلف دولتی در این زمینه میتوانند سهم داشته باشند.
عامل مهمّ مدیریّت جهادی عبارت است از خودباوری و اعتماد به نفس و اعتماد به کمک الهی. اینکه من نام مبارک امام باقر (علیه‌السّلام) و نام مبارک امیرالمؤمنین و تبریک ایّام مبارک رجب را در طلیعه‌ی عرایضم عرض میکنم، به‌خاطر این است؛ در همه‌ی کارها توکّل به خدای متعال و استمداد از کمک الهی [کنیم‌]؛ به کمکهای الهی اعتماد کنیم. [وقتی]شما از خدای متعال کمک میخواهید، راه‌ها به‌سوی شما باز میشود: وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجًا ، وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لایَحتَسِب.(۳) این رزقی که در این آیه و در آیات دیگر گفته شده است، به شکلهای مختلفی به من و شما میرسد؛ گاهی شما ناگهان در ذهنتان یک چیزی برق میزند، میدرخشد، راهی باز میشود؛ این رزق الهی است؛ در یک برهه‌ی فشار، ناگهان یک امید وافری در دل شما به‌وجود می‌آید؛ این همان رزق الهی است. بنابراین اعتماد به کمک الهی؛ به‌کارگیری هوش و دانش که این هم یکی از ارکان مقاومت اقتصادی است که در جای خود شرح داده شد؛ مجموعه‌های دانش‌بنیان که خب خوشبختانه این مجموعه‌ی شما یکی از نمونه‌های برجسته‌ی دانش‌بنیان است؛ و به کارگیری پشتکار، کار را بایستی دستِ‌کم نگرفت، از پیشرفتهایی که به دست آوردید قانع نشوید، به پیشرفتهای بیشتر شایق(۴) بشوید، قانع شدن به آن حدّی که به آن رسیده‌ایم، ما را متوقّف و دچار رکود میکند؛ و ابتکار، راه‌های نرفته را، راه‌های میانبر را در پیش گرفتن [اینها لازم است‌].
از جمله‌ی چیزهایی که من یادداشت کردم که عرض بکنم، که خب خوشبختانه امروز در بازدید اینجا دیدیم که مورد توجّه است، یکی مسئله‌ی تحقیق و توسعه است که بسیار مهم است. بحمدالله دیدم یک بخش مهمّی را به تحقیق و توسعه اختصاص داده‌اند. یک مسئله‌ی دیگر، عبارت است از همکاری و مرتبط کردن ظرفیّتها در بخشهای گوناگون، تا از یکدیگر خبر داشته باشند. آیا این امکاناتی که در «مپنا» هست، به اطّلاع بقیّه‌ی بخشهای فعّال اقتصادی و صنعتی کشور رسیده؟ آنها مطّلعند؟ آیا دانشگاه‌های کشور به‌طور کامل از ظرفیّتهای «مپنا» مطّلعند؟ و آیا شما از ظرفیّتهای دانشگاه‌ها مطّلعید؟ البتّه گزارشی که دوستان دادند،(۵) میگویند در این زمینه‌ها فعّالند؛ لکن من نسبت به این مسئله - مسئله‌ی همکاری و استفاده‌کردن از ظرفیّتهای دیگر، مثل ظروف مرتبط - تأکید میکنم؛ همه از هم استفاده کنند و این هم‌افزایی موجب پیشرفتهای بیشتری خواهد شد. یک نکته‌ای را مدیر محترم - آقای علی‌آبادی - در صحبتشان گفتند که مورد تأیید من هم هست و به این نکته هم بنده همیشه توجّه کرده‌ام؛ ایشان گفتند که هر جایی که ما به توانایی دست پیدا کنیم، آنجا تحریم از بین میرود؛ راست هم میگویند. تحریم مال آنجایی است که دست شما بسته است. در هر بخشی که شما بتوانید از خودتان تحرّک و پیشرفت نشان بدهید، طرف احساس میکند تحریم یک کار لَغوی است، کار بیهوده‌ای است، کار ابلهانه‌ای است؛ مثال واضح آن همین موادّ اورانیوم غنی شده‌ی بیست درصد است که ما برای این نیروگاه تحقیقاتی تهران نیاز مبرمی داشتیم. ذخیره‌ی کشور داشت تمام میشد، این نیروگاه میخوابید، رادیوداروها که مورد نیاز بود و در اینجا تولید میشد، از دسترس مردم دور میشد؛ مسئولین در تلاش افتادند که بیست درصد را تهیّه کنند. ماجرای بازی درآوردنِ قدرتمندان دنیا - در رأس همه‌شان آمریکا و بعضی قدرتهای دیگر - سر قضیّه‌ی بیست درصد، یک ماجرای شیرینِ طولانیِ شنیدنی است که چه کردند اینها! ما حاضر بودیم این را بخریم، آنها به انواع و اقسام حیَل متشبّث(۶) میشدند که اشکال‌تراشی کنند، تا اینکه بالاخره جمهوری اسلامی به این نتیجه رسید که بیست درصد را باید خودش تولید کند، [امّا] آنها باور نمیکردند که این کار تحقّق پیدا کند و باور نمیکردند بعد از آنکه بیست درصد تولید شد، امکان تولید سوخت از آن به‌وجود بیاید؛ یعنی بتوانند میله‌ی سوخت و صفحه‌ی سوخت به‌وجود بیاورند؛ این کار را هم جوانهای جمهوری اسلامی - مثل شماها - دانشمندان جوان، با هوششان، با ابتکارشان، با مدیریّتهای خوب توانستند انجام بدهند. حالا که همه‌ی دنیا فهمیدند و دانستند که جمهوری اسلامی به این فنّاوری دست پیدا کرده و محصول را تولید کرده و میتواند از این محصول استفاده کند، راه افتاده‌اند، این میگوید از ما بخرید، آن میگوید از ما بخرید؛ میگویند حاضریم به شما بفروشیم؛ امّا تولید نکنید؛ دنیا این‌جوری است. فشار دنیا، بداَدایی‌های قدرتهای گوناگون بزرگ و کوچک دنیا در مقابل نظام جمهوری اسلامی و هر نظام مستقلّی، تابع ضعف و قوّت این نظام است؛ هر جا شما ضعیف باشید، بداَدایی آنها بیشتر میشود؛ هر جا شما قوی بودید، توانا بودید، روی پای خودتان توانستید بایستید، آنها مجبور میشوند مؤدّبانه‌تر با شما رفتار بکنند، منطقی‌تر با شما رفتار بکنند؛ این کلید حلّ همه‌ی مشکلات کشور است. باید کشور از درون بجوشد. تولیدتان را، اقتصادتان را، آینده‌تان را، بایستی خودتان از درون تأمین کنید؛ و ملّت ایران، ملّت بااستعدادی است؛ میتواند؛ [هم‌] ذخایر انسانی ما بی‌نهایت است، هم ذخایر طبیعی ما خوشبختانه خیلی فراوان است. امیدواریم خداوند متعال همه‌ی شماها را توفیق بدهد، و به ما و مسئولین و آحاد مردم هم ان‌شاءالله توفیق بدهد، بتوانیم به وظایفمان عمل کنیم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته‌


۱) مدیریّت پروژه‌های نیروگاهی ایران‌
۲) سوره‌ی نجم، آیه‌ی ۳۹
۳) سوره‌ی طلاق، بخشی از آیات ۲ و ۳
۴) مشتاق‌
۵) آقای علی ربیعی (وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی) و آقای عبّاس علی‌آبادی (رئیس هیئت مدیره‌ی گروه مپنا)
۶) متوسّل

منبعhttp://www.leader.ir/

 نظر دهید »

بیانات رهبری در حرم مطهر رضوی در اولین روز سال ۱۳۹۳ (۱۳۹۳/۰۱/۰۱ - ۱۴:۲۳)

11 اردیبهشت 1393 توسط اسلامی فر


بسم الله الرّحمن الرّحیم


الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداة المهدّیین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الأرضین. اللّهم صلّ علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها، اللّهم صلّ علی ولیّک علیّ ابن موسی عدد ما احاط به علمک، صلاةً دائمة بدوام عظمتک و کبریائک، اللّهم سلّم علی ولیّک علیّ ابن موسی الرّضا عدد ما فی علمک، سلاماً دائماً بدوام مجدک و عظمتک و کبریائک.
خداوند متعال را شاکر و سپاسگزارم که تفضّل فرمود و عمر داد تا بتوانیم یک بار دیگر و یک سال دیگر، در جوار این مرقد منوّر و آسمانی، در این جمع پر شور و صمیمی، با شما برادران و خواهران عزیز گفت‌وگو کنیم. لازم است اوّلاً نوروز و حلول سال نو را بار دیگر، به همه‌ی برادران و خواهرانی که سخنان ما را می‌شنوند و به همه‌ی ملّت ایران تبریک عرض کنیم و از خداوند متعال برای ملّت ایران و همه‌ی مسلمانان جهان، سال پر برکت و زندگی همراه با سعادت را مسئلت نماییم؛ و امیدواریم خداوند متعال تفضّل بفرماید و سالی که امروز آغاز شد، سالی باشد در شأن ملّت بزرگ ایران، سالی پر خیر و برکت و برخوردار از تفضّلات الهی و توجّهات پروردگار.
یک جمله‌ای در باب سال ۹۲ که دیروز به پایان رسید عرض کنیم. در پیام اوّل سال اشاره کردیم که در سال ۹۲ آنچه به‌عنوان حماسه‌ی سیاسی انتظار میرفت، ملّت ایران خلق کردند و آفریدند. یقیناً حماسه‌ی سیاسی در دو حرکت بزرگ ملّت ایران جلوه‌ی بیشتری یافت: یکی حرکت انتخابات در نیمه‌ی اوّل سال، و دیگری راهپیمایی سراسری و عظیم ملّت در نیمه‌ی دوّم. درباره‌ی انتخابات حرف بسیار زدیم؛ هم این انتخابات، هم همه‌ی انتخاباتهای متعدّدی که از اوّل انقلاب تاکنون برگزار شده است. همچنین درباره‌ی راهپیمایی‌های بزرگ سراسری بیست‌ودوّم بهمن، هم این حقیر و هم دیگران، مطالب متعدّدی را بر زبان آورده‌اند که نمیخواهیم آنها را تکرار کنیم؛ ولی دو نکته درباره‌ی این دو حادثه وجود دارد. درباره‌ی هر کدام از این دو حادثه‌ای که به معنای واقعی کلمه هر کدام یک رسانه‌ی فراگیر از وضعیّت کشور ما و ملّت ما در مقابل لجن‌پراکنی‌های مغرضانه‌ی تبلیغات جهانی است، نکته‌ای وجود دارد که من مایلم قبل از مطالب مربوط به سال ۹۳ به این دو نکته بپردازم.
نکته‌ی اوّل در باب انتخابات است. برادران و خواهران عزیز توجّه کنند که از اوّل انقلاب تا امروز، نصاب شرکت مردم در انتخابات پایین نیفتاده است، تنزّل نکرده است؛ این خیلی مهم است. در آخرین انتخاباتی که ملّت ما پای صندوق رأی رفتند ــ یعنی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ــ شرکت مردم در انتخابات، ۷۲ درصد بود؛ این رقم، هم در بین انتخابهای دنیا یک رقم بالایی است و یک نصاب برجسته‌ای است، هم در بین انتخاباتهایی که از اوّل انقلاب تا امروز اتّفاق افتاده است یکی از بالاترین رقمها است؛ معنای این چیست؟ معنای این شرکت وسیع مردم در انتخابات این است که مردم‌سالاری دینی در کشور تثبیت شده است؛ معنای آن این است که نظام جمهوری اسلامی توفیق یافته است که مردم‌سالاری را در کشور نهادینه کند؛ این چیز کمی نیست. کشوری که در طول قرنهای متمادی با حکّام مستبد و دیکتاتور گذران میکرده است، آن چنان با مردم‌سالاری و شرکت مردم در انتخاب صاحبان قدرت، آشنا و در هم ‌آمیخته شده است که بعد از گذشت ۳۵ سال از هیجانات اوّل انقلاب، مردم وقتی نوبت انتخاب میرسد، ۷۲ درصد در انتخابات شرکت میکنند؛ قدر این را باید دانست. من به شما جوانها و به همه عناصری که صاحب فکرند در سرتاسر کشور عرض میکنم: این نعمت بزرگ را ناسپاسی نکنیم؛ همچنان که در سال ۸۸ این نعمت الهی را عدّه‌ای ناسپاسی کردند. همچنین اینکه گاهی شنفته بشود که انتخابات کشور را به عدم سلامت نسبت میدهند ــ یعنی تکرار حرف دشمنان ملّت ایران ــ این هم ناسپاسی است. مردم‌سالاری در کشور به یک جریان عادی تبدیل شده است؛ لذاست مردم در سرتاسر کشور، در روستاها، در شهرها، خود را در مقابل صندوق رأی وظیفه‌دار میدانند، به صندوق رأی مراجعه میکنند؛ ۷۲ درصد رأی میدهند؛ این خیلی چیز مهمّی است؛ در دنیا این رقم، جزو رقمهای بالا است.
نکته دوّم [که باید] توجّه کنند برادران و خواهران عزیز من، در مورد راهپیمایی بیست‌ودوّم بهمن است. بعضی هستند که با محاسبه جمعیّت‌ها را محاسبه میکنند یا با دوربینها و وسایل گوناگون مقدار جمعیّت را حدس میزنند؛ امسال همه‌ی کسانی که در این زمینه‌ها فعّال بودند و همه‌ی کسانی که این راهپیمایی را با دقّت زیر نظر داشتند، به ما گزارش دادند که جمعیّت راهپیمایی در تهران و در شهرهای بزرگ و معروف از سالهای قبل، هم بیشتر بود، هم پرشورتر بود یعنی شعارهای مردم، شعارهای پرمغز و پرمعنا و پرشور بود. چرا؟ تحلیلگرانی که مسائل گوناگون را تحلیل میکنند، این جور فهمیدند و به نظر ما درست فهمیدند؛ علّت این بود که امسال عوامل مؤثّر در سیاستهای استکباری، لحنشان نسبت به ملّت ایران بی‌ادبانه‌تر و توهین‌آمیزتر بود. چون در زمینه‌ی مسائل هسته‌ای مذاکرات انجام گرفته بود، سیاستمداران آمریکا اظهارِنظر کردند که معلوم میشود ملّت ایران از حرف خود برگشته است، از اصول خود صرفِ‌نظر کرده است! با این زمینه، لحنشان نسبت به ملّت ایران، لحن بی‌ادبانه و توهین‌آمیز بود؛ مردم اینها را شنیدند، دانستند. وقتی دشمن با چهره‌ی واقعی خود یا نزدیک به چهره‌ی واقعی خود در میدان حضور پیدا میکند، مردم انگیزه بیشتری و همّت بلندتری برای حضور پیدا میکنند؛ مردم چون دیدند آمریکایی‌ها نسبت به آنها بی‌ادبی میکنند و نسبت میدهند که از نظام جدا شده‌اند، خواستند در بیست‌ودوّم بهمن نشان بدهند که نسبت به نظام اسلامی و جمهوری اسلامی و پرچم برافراشته اسلام با همه‌ی وجود دل‌بسته‌اند. این نشان‌دهنده‌ی حسّاسیّت مردم ما و غیرت مردم ما در برابر دشمنی و شرارت دشمنان جمهوری اسلامی و دشمنان ایران است. این هم نکته‌ی مربوط به راهپیمایی بیست‌ودوّم بهمن.
اماّ راجع به آنچه مربوط به امسال است؛ من اینجا یادداشت‌هایی کرده‌ام، عرایضی دارم، سعی میکنم این عرایض را به‌ صورت مجمل ــ در همین مجالی که امروز داریم؛ چون امروز جمعه است و وقت ما در پایان، محدود به نماز جمعه است ــ ان‌شاء‌الله در همین وقت، آنچه را مورد نظر است عرض بکنم؛ امّا اگر مطلبی هم ناگفته بماند، امیدواریم در گفتارهای صاحب‌نظران و دانایان جامعه که میفهمند سیاست جمهوری اسلامی، امروز چیست و چه‌کار دارد انجام میگیرد، برای افکار عمومی روشن بشود. حرف من ــ آنچه که امروز میخواهم عرض کنم به‌طور خلاصه و در یک جمله ــ عبارت است از اینکه ملّت ایران باید خود را قوی کند؛ این حرف من است. حرف، درباره‌ی اقتدار ملّی است. من عرض میکنم به ملّت عزیزمان که اگر ملّتی قوی نباشد و ضعیف باشد، زور خواهد شنفت، به او زور میگویند؛ اگر ملّتی قوی نباشد، باج‌گیران عالَم از او باج میگیرند، از او باج میخواهند؛ اگر بتوانند به او اهانت میکنند؛ اگر بتوانند زیر پا او را لگد میکنند. طبیعت دنیایی که با افکار مادّی اداره میشود، همین است؛ هر که احساس قدرت بکند، نسبت به کسانی که در آنها احساس ضعف میکند، زورگویی خواهد کرد؛ چه نسبت به فرد، چه نسبت به ملّت. شاعر معروف میگوید:
مرگ برای ضعیف امر طبیعی است
هر قوی اوّل ضعیف گشت و سپس مرد
میگوید مرغ پخته را آوردند در برابر آن کسی که گوشت مرغ و گوشت حیوانی نمیخورد، نگاه کرد:« اشک تحسّر ز هر دو دیده بیفشرد»؛ به این مرغی که جلویش گذاشته بودند، گفت:
گفت [به مرغ] از چه شیر شرزه نگشتی
تا نتواند کست به مسلخ آورد
اگر تو از خودت میتوانستی دفاع کنی و در خودت قدرتی میداشتی، جرأت نمیکردند این‌جور سر تو را ببُرند. من نه آن شاعر را قبول دارم، نه ابوالعلای معرّی را که از قول او این حرف گفته شده است؛ امّا این را قبول دارم که مرگ در دنیایی که بر اساس افکار مادّی اداره میشود، برای ضعیف امر طبیعی است؛ این را قبول دارم. اگر یک ملّتی به خود نیاید، خود را قوی نکند، دیگران به او زور میگویند. بعضی ملّتها هستند که تا قوی شدن، فاصله‌ی زیادی دارند؛ امیدی وجود ندارد که بخواهند در خود آن نیرویی را که بتوانند مقابله کنند با زورگویان و گردن‌کلفت‌های عالم، ایجاد کنند؛ امّا ملّت ما این‌جور نیست؛ ما اوّلاً استعداد قوی شدن، زیاد داریم؛ امکانات و ظرفیّتها هم زیاد داریم؛ ملّت ما به ‌سمت اقتدار ملّی هم راه افتاده است و راه زیادی پیموده است؛ من بر این اساس نقشه‌ی کلّی سال ۹۳ را در این دو عنصر میبینم که در پیام اوّل سال عرض کردم: اقتصاد و فرهنگ با عزم ملّی و با مدیریّت جهادی.
قوی شدن یک ملّت فقط به این نیست که تسلیحات جنگی پیشرفته‌ای داشته باشد؛ البتّه تسلیحات هم لازم است، امّا فقط با تسلیحات هیچ ملّتی قوی نمیشود. من وقتی نگاه میکنم، سه عنصر را پیدا میکنم که دو عنصر از آنها همین دو نقطه‌ای است که در پیام عرض کرده‌ام؛ این سه عنصر اگر مورد توجّه قرار گرفتند، یک ملّت قوی میشود: یکی اقتصاد، یکی فرهنگ، و سوّمی علم و دانش. درباره‌ی دانش، در این ده دوازده سال گذشته حرفهای زیادی زده شد و بحمدالله اثر کرد. امروز ما در دانش داریم پیش میرویم ــ که بعد باز شاید اشاره‌ای بکنم ــ امّا در مورد اقتصاد و در مورد فرهنگ، یک اهتمام بیش از متعارف لازم است تا بتوانیم اقتصاد کشور را به شکلی دربیاوریم که از آن طرف دنیا کسی نتواند با یک تصمیم‌گیری، با یک نشست‌وبرخاست، بر روی اقتصاد کشور ما و بر روی معیشت ملّت ما اثر بگذارد؛ این دست ما است، ما باید بکنیم؛ این همان اقتصاد مقاومتی است که سیاستهای آن در اسفند ماه ابلاغ شد؛ بنده هم با مسئولان و مدیران برجسته‌ی کشور جلسه داشتم، مفصّل درباره‌ی آن صحبت کردیم؛ تجاوب هم کردند؛ یعنی مسئولان سه قوّه که خودشان هم در تنظیم این سیاستها مؤثّر بودند و حضور داشتند، استقبال کردند و گفتند ما این کار را انجام میدهیم. من میخواهم با مردم عزیزمان درباره‌ی اقتصاد مقاومتی اندکی امروز صحبت کنم و مردم از خود این حقیر، مطلبی را که میخواهم عرض کنم بشنوند.
اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که مقاوم است؛ با تحریکات جهانی، با تکانه‌های جهانی، با سیاستهای آمریکا و غیر آمریکا زیرورو نمیشود؛ اقتصادی است متّکی به مردم. سه سؤال درمورد اقتصاد مقاومتی که در حقیقت اقتصاد مقاوم است، وجود دارد؛ من این سه سؤال را مطرح میکنم. سؤال اوّل این است که اقتصاد مقاومتی چه هست و چه نیست؟ خصوصیّات مثبت آن و خصوصیّات منفی و سلبیِ آن چیست؟ سؤال دوّم: آیا اقتصاد مقاومتی که داریم شعار آن را میدهیم، تحقّق‌پذیر است، ممکن است، یا نه، خیالات خام است؟ سؤال سوم: اگر تحقّق اقتصاد مقاومتی ممکن است، الزامات آن چیست، چه کارهایی باید انجام بگیرد؟ امروز من به این سه سؤال جواب میدهم؛ این مربوط به اقتصاد است. بعد راجع به مسئله‌ی فرهنگ هم که به نظر من بسیار مسئله‌ی مهمّی است، عرایضی را عرض خواهم کرد.
سؤال اوّل: گفتیم که اقتصاد مقاومتی چه هست و چه نیست. اوّلاً یک الگوی علمی متناسب با نیازهای کشور ما است ــ این آن جنبه‌ی مثبت ــ امّا منحصر به کشور ما هم نیست؛ یعنی بسیاری از کشورها، امروز با توجّه به این تکانه‌های اجتماعی و زیروروشدن‌های اقتصادی‌ای که در این بیست سی سال گذشته اتّفاق افتاده است، متناسب با شرایط خودشان به فکر یک چنین کاری افتاده‌اند. پس مطلب اوّل اینکه این حرکتی که ما داریم انجام میدهیم، دغدغه‌ی دیگر کشورها هم هست؛ مخصوص ما نیست.
دوّم اینکه گفتیم این اقتصاد درون‌زا است. درون‌زا است یعنی چه؟ یعنی از دل ظرفیّتهای خود کشور ما و خود مردم ما میجوشد؛ رشد این نهال و این درخت، متّکی است به امکانات کشور خودمان؛ درون‌زا به این معنا است. امّا درعین‌حال درون‌گرا نیست؛ یعنی این اقتصاد مقاومتی، به این معنا نیست که ما اقتصاد خودمان را محصور میکنیم و محدود میکنیم در خود کشور؛ نه، درون‌زا است، امّا برون‌گرا است؛ با اقتصادهای جهانی تعامل دارد، با اقتصادهای کشورهای دیگر با قدرت مواجه میشود. بنابراین درون‌زا است، امّا درون‌گرا نیست. اینها را که عرض میکنم، برای خاطر این است که در همین زمینه‌ها الان قلمها و زبانها و مغزهای مغرض، مشغول کارند که [القا کنند] «بله، اینها میخواهند اقتصاد کشور را محدود کنند و در داخل محصور کنند». انواع و اقسام تحلیل‌ها را برای اینکه ملّت را و مسئولان را از این راه ـ که راه سعادت است ـ جدا بکنند دارند میکنند. من عرض میکنم تا برای افکار عمومی‌مان روشن باشد.
سوّم اینکه این اقتصادی که به عنوان اقتصاد مقاومتی مطرح میشود، مردم‌بنیاد است؛ یعنی بر محور دولت نیست و اقتصاد دولتی نیست، اقتصاد مردمی است؛ با اراده‌ی مردم، سرمایه‌ی مردم، حضور مردم تحقّق پیدا میکند. امّا «دولتی نیست» به این معنا نیست که دولت در قبال آن مسئولیّتی ندارد؛ چرا، دولت مسئولیّت برنامه‌ریزی، زمینه‌سازی، ظرفیّت‌سازی، هدایت و کمک دارد. کار اقتصادی و فعّالیّت اقتصادی دستِ مردم است، مال مردم است؛ امّا دولت ـ به‌عنوان یک مسئول عمومی ـ نظارت میکند، هدایت میکند، کمک میکند. آن جایی که کسانی بخواهند سوء‌استفاده کنند و دست به فساد اقتصادی بزنند، جلوی آنها را میگیرد؛ آنجایی که کسانی احتیاج به کمک دارند، به آنها کمک میکند. بنابراین آماده‌سازی شرایط، وظیفه‌ی دولت است؛ تسهیل میکند.
چهارم، گفتیم این اقتصاد، اقتصاد دانش‌بنیان است یعنی از پیشرفتهای علمی استفاده میکند، به پیشرفتهای علمی تکیه میکند، اقتصاد را بر محور علم قرار میدهد؛ امّا معنای آن این نیست که این اقتصاد منحصر به دانشمندان است و فقط دانشمندان میتوانند نقش ایفا کنند در اقتصاد مقاومتی؛ نخیر، تجربه‌ها و مهارتها ـ تجربه‌های صاحبان صنعت، تجربه‌ها و مهارتهای کارگرانی که دارای تجربه و مهارتند ـ میتواند اثر بگذارد و میتواند در این اقتصاد نقش ایفا کند. اینکه گفته میشود دانش‌محور، معنای آن این نیست که عناصر با تجربه‌ی صنعتگر یا کشاورز که در طول سالهای متمادی کارهای بزرگی را بر اساس تجربه انجام داده‌اند، اینها نقش ایفا نکنند؛ نخیر، نقش بسیار مهمّی هم به عهده‌ی اینها است.
پنجم، این اقتصاد، عدالت‌محور است؛ یعنی تنها به شاخصهای اقتصاد سرمایه‌داری ـ [مثل] رشد ملّی، تولید ناخالص ملّی ــ اکتفا نمیکند؛ بحث اینها نیست که بگوییم رشد ملّی اینقدر زیاد شد، یا تولید ناخالص ملّی اینقدر زیاد شد؛ که در شاخصهای جهانی و در اقتصاد سرمایه‌داری مشاهده میکنید. در حالی که تولید ناخالص ملّی یک کشوری خیلی هم بالا میرود، امّا کسانی هم در آن کشور از گرسنگی میمیرند! این را ما قبول نداریم. بنابراین شاخص عدالت ـ عدالت اقتصادی و عدالت اجتماعی در جامعه ـ یکی از شاخصهای مهم در اقتصاد مقاومتی است، امّا معنای آن این نیست که به شاخصهای علمی موجود دنیا هم بی اعتنایی بشود؛ نخیر، به آن شاخصها هم توجّه میشود، امّا بر محور «عدالت» هم کار میشود. عدالت در این بیان و در این برنامه به معنای تقسیم فقر نیست، بلکه به معنای تولید ثروت و ثروت ملّی را افزایش دادن است.
ششم، در اینکه گفتیم اقتصاد مقاومتی بهترین راه حلّ مشکلات اقتصادی کشور است شکّی نیست، امّا معنای آن این نیست که ناظر به مشکلات کنونی کشور است ـ که یک مقداری از آن مربوط به تحریم است، یک مقداری از آن مثلاً مربوط به غلط بودن فلان برنامه است ـ نه، این مال همیشه است. اقتصاد مقاومتی یعنی مقاوم‌سازی، محکم‌سازی پایه‌های اقتصاد؛ این چنین اقتصادی چه در شرایط تحریم، چه در شرایط غیر تحریم، بارور خواهد بود و به مردم کمک میکند. این سؤال اوّل.
سؤال دوّم این بود که آیا این برنامه‌ی اقتصادی که شما میگویید اقتصاد مقاومتی، یک امر خیالی و توهّمی است و آرزو دارید که انجام بگیرد؛ یا نه، عملاً ممکن است؟ پاسخ این است که نخیر، کاملاً، عملاً، حتماً ممکن است؛ چرا؟ به‌خاطر ظرفیّتها؛ چون این کشور، دارای ظرفیّتهای فوق‌العاده است. من حالا چند قلم از ظرفیّتهای کشور را عرض میکنم. اینها چیزهایی است که آمارهای عجیب‌و‌غریب لازم ندارد، جلوی چشم همه است، همه می‌بینند.
یکی از ظرفیّتهای مهمّ ما، ظرفیّت نیروی انسانی ما است. نیروی انسانی در کشور ما، یکی از بزرگ‌ترین ظرفیّت‌های کشور ما است؛ این یک فرصت بزرگ است. عرض کردیم، جمعیّت جوان کشور ــ از پانزده سال تا سی سال ــ یک حجم عظیم از ملّت ما را تشکیل میدهند؛ این خودش یک ظرفیّت است. تعداد ده میلیون دانش‌آموخته‌ی دانشگاه‌ها را داریم؛ ده میلیون از جوانهای ما در طول این سالها از دانشگاهها فارغ‌التّحصیل شدند. همین حالا بیش از چهار میلیون دانشجو داریم که اینها در طول چند سال آینده فارغ‌التّحصیل میشوند؛ جوانان عزیز بدانند، این چهار میلیونی که میگویم، ۲۵ برابر تعداد دانشجو در پایان رژیم طاغوت است؛ جمعیّت کشور نسبت به آن موقع شده دو برابر، امّا تعداد دانشجو نسبت به آن موقع شده ۲۵ برابر؛ امروز ما این تعداد دانشجو و فارغ‌التّحصیل داریم. علاوه‌ی بر اینها، میلیونها نیروی مجرّب و ماهر داریم. ببینید، همینهایی که در دوران جنگ به داد نیروهای مسلّح ما رسیدند. در دوران جنگ تحمیلی، یکی از مشکلات ما، از کار افتادن دستگاه‌های ما، بمباران شدن مراکز گوناگون ما، تهیدست ماندن نیروهای ما از وسایل لازم ـ مثل وسایل حمل و نقل و این چیزها ـ بود. یک عدّه افراد صنعتگر، ماهر، مجرّب، راه افتادند از تهران و شهرستانها ـ که بنده در اوایل جنگ خودم شاهد بودم، اینها را میدیدم؛ اخیراً هم بحمدالله توفیق پیدا کردیم، یک جماعتی از اینها آمدند؛ آن روز جوان بودند، حالا سنّی از آنها گذشته، امّا همان انگیزه و همان شور در آنها هست ـ رفتند داخل میدانهای جنگ، در صفوف مقدّم، بعضی‌هایشان هم شهید شدند؛ تعمیرات کردند، ساخت‌وساز کردند، ساخت‌وسازهای صنعتی؛ این پلهای عجیب‌وغریبی که در جنگ به درد نیروهای مسلّح ما خورد، امکانات فراوان، خودرو، جادّه، امثال اینها، به‌وسیله‌ی همین نیروهای مجرّب و ماهر به‌وجود آمد؛ امروز هم هستند، امروز هم در کشور ما الی‌ماشاءالله؛ تحصیل‌کرده نیستند، امّا تجربه‌ و مهارتی دارند که گاهی از تحصیل‌کرده‌ها هم بسیار بیشتر و بهتر و مفیدتر است؛ این هم یکی از امکانات نیروهای ما است؛ هم در کشاورزی این را داریم، هم در صنعت داریم.
یکی از ظرفیّتهای مهمّ کشور ما منابع طبیعی است. من سال گذشته در همین‌جا راجع به نفت و گاز گفتم که مجموع نفت و گاز ما در دنیا درجه‌ی یک است؛ یعنی هیچ کشوری در دنیا به‌قدر ایران، بر روی هم نفت و گاز ندارد. مجموع نفت و گاز ما از همه‌ی کشورهای دنیا ــ شرق و غرب عالم ــ بیشتر است. امسال که من دارم با شما حرف میزنم، کشفیّاتی درمورد گاز شده است که نشان میدهد که از آن مقداری که سال گذشته در آمارهای ما بود، از آن مقدار هم منابع گازی ما و ذخیره‌های گازی ما افزایش پیدا کرده است؛ این وضع نفت و گاز ما است. بیشترین ذخیره‌ی منابع انرژی ــ که همه‌ی دنیا روشنی خود، گرمای خود، صنعت خود، رونق خود را از انرژی دارد، از نفت و گاز دارد ــ در کشور ما است. علاوه‌ی بر این، معادن طلا و معادن فلزّات کمیاب در سرتاسر این کشور پراکنده است و وجود دارد. سنگ آهن، سنگهای قیمتی، انواع و اقسام فلزهای لازم و اساسی ــ که مادر صنایع محسوب میشوند ــ در کشور وجود دارد؛ این هم یک ظرفیّت بزرگی است.
ظرفیّت دیگر موقعیّت جغرافیایی ما است؛ ما با پانزده کشور همسایه هستیم که اینها رفت‌وآمد دارند. حمل و نقل ترانزیت یکی از فرصتهای بزرگ کشورها است؛ این برای کشور ما هست و در جنوب به دریای آزاد و در شمال به آبهای محدود منتهی میشود. در این همسایه‌های ما، در حدود ۳۷۰ میلیون جمعیّت زندگی میکنند که این مقدار ارتباطات و همسایه‌ها، برای رونق اقتصادی یک کشور یک فرصت بسیار بزرگی است. این علاوه بر بازار داخلی خود ما است؛ یک بازار ۷۵ میلیونی که برای هر اقتصادی، یک چنین بازاری بازار مهمّی است.
یک ظرفیّت دیگری که در کشور وجود دارد، زیرساخت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری است؛ نرم‌افزاری مثل این سیاستهای اصل ۴۴، سند چشم‌انداز و این کارهایی که در این چند سال انجام گرفته و همچنین زیرساخت‌های گوناگون مثل جاده و سدّ و پل و کارخانه و امثال اینها؛ اینها زمینه‌های بسیار خوبی برای پیشرفت اقتصاد کشور است، اینها ظرفیّتهای یک کشور است.
خب، ممکن است کسی بگوید اگر تحریم نبود از این ظرفیّتها میتوانستید خوب استفاده کنید، امّا [چون] تحریم هست نمیتوانید از این ظرفیّتها استفاده کنید؛ این خطا است؛ این حرف، درست نیست. ما در بسیاری از مسائل دیگر هم در عین تحریم توانسته‌ایم به نقطه‌های بسیار برجسته و بالا دست پیدا کنیم؛ یک مثال آن، تولید علم است؛ یک مثال آن، صنعت و فناوری است؛ در اینها ما تحریم بودیم، الان هم تحریم هستیم. در مورد دانشهای پیشرفته و روز، الان هم درهای مراکز علمی مهم بِروز دنیا به روی دانشمند ایرانی و دانشجوی ایرانی بسته است، امّا درعین‌حال، ما در نانو پیشرفت کردیم، در هسته‌ای پیشرفت کردیم، در سلّولهای بنیادی پیشرفت کردیم، در صنایع دفاعی پیشرفت کردیم، در صنایع پهپاد و موشک، به کوری چشم دشمن، پیشرفت کردیم؛ چرا در اقتصاد نتوانیم پیشرفت کنیم؟! ما که در این سر صحنه‌ها و عرصه‌های گوناگون این همه موّفقیّت به دست آوردیم، در اقتصاد هم اگر عزممان را جزم کنیم و دست به دست هم بدهیم، میتوانیم اقتصاد را شکوفا کنیم. چشممان به دست دشمن نباشد که کِی این تحریم را برمیدارد، کِی فلان نقطه را موافقت میکند؛ به درک! نگاه کنیم ببینیم خودمان چه‌کار میتوانیم بکنیم.
سؤال سوم را مطرح کنم و جواب بدهم. سؤال سوم این بود که برای اینکه این کار بزرگ، اقتصاد مقاومتی، تحقّق پیدا کند، الزامات چیست و چه کارهایی باید انجام بگیرد؟ خلاصه عرض میکنیم: اوّلاً مسئولان باید از تولید ملّی حمایت کنند. تولید ملّی، اساس و حلقه‌ی اساسی پیشرفت اقتصاد است. مسئولان باید از تولید ملّی حمایت کنند. چه‌جوری؟ یک جا که قانون لازم دارد، حمایت قانونی کنند؛ یک جا که حمایت قضائی لازم است، انجام بگیرد؛ یک جا که حمایت اجرایی لازم است، باید تشویق کنند و کارهایی بکنند؛ باید این کارها انجام بگیرد. تولید ملّی باید رونق پیدا کند.
دوّم، صاحبان سرمایه و نیروی کار که تولیدگر هستند، آنها هم بایستی به تولید ملّی اهمّیّت بدهند؛ به چه معنا؟ به این معنا که بهره‌وری را افزایش بدهند. بهره‌وری، یعنی از امکاناتی که وجود دارد حدّاکثر استفاده‌ی بهینه بشود؛ کارگر که کار میکند، کار را با دقّت انجام بدهد؛ رحم الله امرء عمل عملاً فأتقنه، این معنای بهره‌وری است؛ از قول پیغمبر نقل شده است: رحمت خدا بر آن کسی است که کاری را که انجام میدهد، محکم انجام بدهد، متقن انجام بدهد. آن کسی که سرمایه‌گذاری میکند، سعی کند حدّاکثر استفاده از آن سرمایه انجام بگیرد؛ یعنی هزینه‌های تولید را کاهش بدهند؛ بعضی از بی‌تدبیری‌ها، بی‌سیاستی‌ها موجب میشود هزینه‌ی تولید برود بالا، بهره‌‌وری سرمایه و کار کم بشود.
سوّم، صاحبان سرمایه در کشور، فعّالیّت تولیدی را ترجیح بدهند بر فعّالیّتهای دیگر. ما دیدیم کسانی را که سرمایه‌ای داشتند ــ کم یا زیاد ــ و میتوانستند این را در یک راه‌هایی به کار بیندازند و درآمدهای زیادی کسب کنند، نکردند؛ رفتند سراغ تولید؛ گفتند میخواهیم تولید کشور تقویت بشود؛ این حسنه است، این صدقه است، این جزو بهترین کارها است؛ کسانی که دارای سرمایه هستند ــ چه سرمایه‌های کم، چه سرمایه‌های افزون ــ آن را بیشتر در خدمت تولید کشور بگذارند.
بعدی، مردم در همه‌ی سطوح، تولید ملّی را ترویج کنند. یعنی چه؟ یعنی همین مطلبی که من دو سه سال قبل از این، در همین جا با اصرار فراوان گفتم، یک عدّه‌ای هم از مردم خوشبختانه عمل کردند، امّا همه باید عمل کنند و آن عبارت است از «مصرف تولیدات داخلی». عزیزان من! شما وقتی که یک جنس داخلی را خرید میکنید به‌جای جنس تولید خارجی، هم به همین اندازه کار و اشتغال ایجاد کرده‌اید، هم کارگر ایرانی را وادار کرده‌اید به اینکه ابتکار خودش را بیاورد میدان؛ جنس داخلی که مصرف شد، آن کننده‌ی کار، ابتکاراتی دارد، این ابتکارات را روز‌به‌روز افزایش خواهد داد؛ شما وقتی که جنس داخلی مصرف میکنید، ثروت ملّی را افزایش داده‌اید. در گذشته، در دوران طاغوت، ترجیح مصرف خارجی به‌عنوان یک سنّت بود؛ سراغ جنس که میرفتند، [میپرسیدند] داخلی است یا خارجی؟ اگر خارجی بود، بیشتر به آن رغبت داشتند؛ این باید برگردد و به‌عکس بشود. نمیگوییم خرید جنس خارجی حرام است، امّا عرض میکنیم خرید جنس داخلی یک ضرورت برای مقاوم‌سازی اقتصاد است و بر روی همه چیز این کشور تأثیر میگذارد. باید به این توجّه کرد؛ این نقش همه‌ی مردم است. البتّه در اینجا هم مثل خیلی جاهای دیگر، مسئولیّت مسئولان و مدیران کشور از دیگران بیشتر است؛ بسیاری از زیاده‌روی‌ها و ریخت‌وپاش‌ها در رفتار مردم، به‌خاطر نگاه کردن به رفتار آن کسانی است که آنها را “بزرگ‌ترها” میدانند؛ اگر اسراف در بین سطوح بالا نباشد، در بین مردم هم اسراف کم خواهد شد. بنابراین ترجیح تولید داخلی یکی از کارها است.
من این بخش را جمع بندی کنم. من عرض میکنم: اقتصاد مقاومتی به معنای مقاوم ساختن پایه‌های اقتصاد، یکی از وظایف عمومی امروز ما است و همه میتوانند در آن نقش ایفا کنند، هم مسئولین و مسئولین قوای سه‌گانه، هم آحاد مردم، هم کسانی که دارای مهارت کارند، هم کسانی که دارای سرمایه‌اند، هم صاحب‌نظران. البتّه آنچه که ما عرض کردیم، خلاصه‌ای بود از آنچه باید گفت؛ به‌عهده‌ی صاحب‌نظران است که تفصیلات اینها را عرض بکنند.
بخش دوّم حرف من، درباره‌ی فرهنگ است. من در یک جمله عرض بکنم: عزیزان من! فرهنگ از اقتصاد هم مهم‌تر است. چرا؟ چون فرهنگ، به معنای هوایی است که ما تنفّس میکنیم؛ شما ناچار هوا را تنفّس میکنید، چه بخواهید، چه نخواهید؛ اگر این هوا تمیز باشد، آثاری دارد در بدن شما؛ اگر این هوا کثیف باشد، آثار دیگری دارد. فرهنگ یک کشور مثل هوا است؛ اگر درست باشد، آثاری دارد. الان درباره‌ی تولید داخلی حرف میزدیم؛ اگر بخواهیم مصرف تولیدات داخلی به معنای واقعی کلمه تحقّق پیدا کند، باید فرهنگ [مصرف] تولید داخلی در ذهن مردم جا بیفتد؛ اگر بخواهیم مردم اسراف نکنند، بایستی این باور مردم بشود؛ این یعنی فرهنگ. فرهنگ یعنی باورهای مردم، ایمان مردم، عادات مردم، آن چیزهایی که مردم در زندگی روزمره با آن سر و کار دائمی دارند و الهام‌بخش مردم در حرکات و اعمال آنها است؛ فرهنگ این است؛ این پس خیلی اهمّیّت دارد. مثلاً در حوزه‌ی اجتماعی، قانون‌گرایی ــ که مردم به قانون احترام بگذارند ــ یک فرهنگ است؛ تعاون اجتماعی یک فرهنگ است؛ تشکیل خانواده و ازدواج یک فرهنگ است؛ تعداد فرزندان یک فرهنگ است؛ اگر در این چیزها بینش مردم و جهت‌گیری مردم جهت‌گیری درستی باشد، زندگی در جامعه جوری خواهد شد؛ اگر خدای‌ناکرده جهت‌گیری غلط باشد، زندگی جوری دیگری خواهد شد؛ خدای‌ناکرده به همان بلایی مبتلا خواهیم شد که امروز کشورهایی که خانواده را و بنیان خانواده را ویران کردند و شهوات را به راه انداختند ــ وَاتَّبِعوُا الشَّهَواتِ فَسَوفَ یَلقَونَ غَیّا (۱) ــ به آن سرنوشت دچار شدند. بنابراین تمرکز دشمنان بر روی فرهنگ بیشتر از همه جا است. چرا؟ به‌خاطر همین تأثیر زیادی که فرهنگ دارد. هدف و آماج تحرّک دشمنان در زمینه‌ی فرهنگ، عبارت است از ایمان مردم و باورهای مردم. مسئولان فرهنگی، باید مراقب رخنه‌ی فرهنگی باشند؛ رخنه‌های فرهنگی بسیار خطرناک است؛ باید حسّاس باشند، باید هشیار باشند. نمیخواهیم بگوییم همه‌ی آسیب‌های فرهنگی کار بیگانگان است؛ نه، خود ما هم مقصّریم؛ مسئولان مختلف، مسئولان فرهنگی، مسئولان غیر فرهنگی، کم‌کاری‌ها، غلط‌کاری‌ها، اینها تأثیر داشته؛ ما همه را به گردن دشمن نمی‌اندازیم؛ امّا حضور دشمن را هم در زمینه‌ی مسائل فرهنگی نمیتوانیم فراموش کنیم. امروز و از روزهای اوّل انقلاب، دستگاه‌های تبلیغات، همه‌ی توش‌و‌توان خود را گذاشته‌اند برای اینکه مردم را نسبت به پایه‌های این انقلاب بی‌اعتقاد کنند. این کارِ فرهنگی است؟ ایمان مردم را مورد تهاجم قرار دادند، باورهای قلبی مردم را مورد تهاجم قرار میدهند؛ این را نمیشود انسان ندیده بگیرد.
یک سؤالی اینجا ممکن است مطرح بشود که بگویند: خب شما میگویید مسئولین کشور حسّاس باشند، چقدر حسّاس باشند؟ آیا این با آزادی ــ که از شعارهای انقلاب است و جزو پایه‌های جمهوری اسلامی است ــ منافاتی ندارد؟ جواب این است که نخیر، با آزادی هیچ منافاتی ندارد؛ آزادی غیر از ولنگاری است؛ آزادی غیر از رهاسازی همه‌ی ضابطه‌ها است. آزادی ــ که نعمت بزرگ الهی است ــ خودش دارای ضابطه است؛ بدون ضابطه، آزادی معنی ندارد. اگر چنانچه کسانی هستند در کشور که برای تیشه به ریشه‌ی ایمان جوانان زدن دارند تلاش میکنند، نمیشود این را تماشا کرد به‌عنوان اینکه این آزادی است. همچنان که اگر هروئین و بقیّه‌ی موادّ مسموم‌کننده‌ی بدن و بدبخت‌کننده‌ی خانواده‌ها را کسی بخواهد بین این ‌و آن توزیع کند، نمیشود بی‌تفاوت نشست. اینکه ببینیم کسانی با استفاده‌ی از هنر، با استفاده‌ی از بیان، با استفاده‌ی از ابزارهای گوناگون، با استفاده‌ی از پول، راه مردم را بزنند، ایمان مردم را مورد تهاجم قرار بدهند، در فرهنگ اسلامی و انقلابی مردم رخنه ایجاد کنند، ما بنشینیم تماشا کنیم و بگوییم که آزادی است، این جور آزادی در هیچ جای دنیا نیست! در هیچ جای دنیا. همان کشورهایی که ادّعای آزادی میکنند، در آن خطوط قرمزی که دارند، بشدّت سخت‌گیرند. شما ببینید در کشورهای اروپایی کسی جرئت نمیکند راجع به هولوکاست حرف بزند که معلوم نیست اصل این قضیّه واقعیّت دارد یا ندارد، یا اگر واقعیّت دارد، به چه شکلی بوده؛ اظهار نظر درباره‌ی هولوکاست، تردید درباره‌ی هولوکاست، یکی از بزرگ‌ترین گناهان محسوب میشود، جلویش را میگیرند، طرف را میگیرند، زندانی میکنند، تعقیب قضائی میکنند؛ مدّعی آزادی هم هستند. آنچه که برای او خطّ قرمز است، در مقابل او با چنگ‌ودندان می‌ایستد. چطور از ما توقّع دارند که خطوط قرمز اعتقادی و انقلابی کشورمان و جوانانمان را ندیده بگیریم؟ اگر یک کسی است که روح استقلال ملّی را نشانه میرود ـ الان هستند کسانی که صحبت استقلال که میشود، استقلال را مسخره میکنند، میگویند این عقب‌افتاد‌گی است، استقلال چیست ـ و میخواهد وابستگی را تئوریزه کند، استقلال را مسخره کند، دلهای جوانان را برای مستقل زیستن متزلزل کند، نمیشود در مقابل او بی‌تفاوت ماند؛ باید در مقابل او عکس‌العمل نشان داد. یکی به ضروریّات اخلاقی و دینی جامعه اهانت میکند، زبان فارسی را مسخره میکند، خلقیّات ایرانی را تحقیر میکند؛ اینها هست‌؛ اینها وجود دارد الان. کسانی سعی‌شان این است که بزنند توی سر روح عزّت ملّی جوان ایرانی؛ مکرّر خلقیّات منفی را نسبت میدهند: از اروپایی‌ها یاد بگیرید، از غربیها یاد بگیرید، همدیگر را تحمّل میکنند، ما همدیگر را تحمّل نمیکنیم! واقع قضیّه این است؟ در خیابانهای کشورهای اروپایی و پایتختهای اروپایی ــ حالا، نه بیست سال قبل و پنجاه سال قبل ــ یک نفری که اندکی حجابش را مراعات کرده، مورد تهاجم جوانها قرار میگیرد، جلوی چشم مردم میزنند زن محجّبه را مجروح میکنند یا میکشند، کسی جرئت نمیکند بگوید چرا! کسی را به‌عنوان اینکه این اهل آن کشور نیست، جلوی چشم مردم آتش میزنند! این تحمّل مخالف است؟ این چیزی است که همین تازه اتّفاق افتاد؛ چند ماه قبل از این جوانهای الواط یکی از شهرهای یکی از کشورهای اروپایی، یک ایرانی را کتک میزنند، بعد رویش بنزین میریزند، آتشش میزنند، همسایه‌ها هم وامی‌ایستند برّوبر نگاه میکنند، عکس‌العملی نشان نمیدهند! این تحمّل مخالف است؟ آن ‌کسانی ‌که ملّت ایران را و ملّیّت ایرانی را و خلقیّات ایرانی را تحقیر میکنند؛ آ‌ن‌ کسانی ‌که مبانی اسلامی را در ذهنها متزلزل میکنند، آ‌ن ‌کسانی ‌که شعارهای اصلی انقلاب را مورد تعرّض جدّی قرار میدهند، آ‌ن ‌کسانی ‌که نهاد خانواده را بی‌ارزش جلوه میدهند و ازدواج را بی‌معنی وانمود میکنند ـ اینها امروز در جامعه‌ی ما هست؛ کسانی این کارها را دارند میکنند ـ آ‌ن ‌کسانی ‌که لذّت‌جویی را یک امر مطلوب و یک ارزش میدانند ــ لذّت؛ «اصالة‌اللّذّه» همان سوغات فرهنگ غربی است؛ هرچه موجب لذّت بشود؛ خب، یکی با اعتیاد لذّت میبرد، یکی با شهوات جنسی لذّت میبرد، یکی با کتک زدن این ‌و آن لذّت میبرد؛ هرچه مایه‌ی لذّت کسی باشد، این را مباح میدانند ـ کسانی‌ که این حرفها را ترویج میکنند، نمیشود در مقابل اینها بی‌تفاوت ماند. کسانی اباحه‌گری را ترویج میکنند. دستگاهها باید احساس وظیفه کنند. در تخریب فرهنگی، کاری که تخریب‌کنند‌گان فرهنگ انجام میدهند این است که به‌جای عزم راسخ ملّی، تردید را در مردم ترویج میکنند. یک ملّت تا عزم راسخ نداشته‌ باشد، نمیتواند به هیچ‌جا برسد؛ سعی میکنند عزم راسخ ملّت را در مسائل مهمّ مربوط به سرنوشت کشور به هم بزنند، در آنها تردید ایجاد کنند؛ جای احساس عزّت و اعتمادبه‌نفس ملّی، احساس حقارت ملّی را به آنها تزریق میکنند؛ جای ایمان راسخ، شبهه‌افکنی و بی‌اعتقادی؛ جای کار و تلاش و همّت بلند، لذّت‌جویی و شهوت‌رانی و از این قبیل؛ این کارها کارهایی است که انجام میگیرد. دستگاه‌های رسمی فرهنگی کشور بایستی وظایف خودشان را در مقابل اینها انجام بدهند. البتّه بعضی از وظایف، وظایف ایجابی است، بعضی از وظایف هم وظایف دفاعی است؛ هر دوی اینها باید انجام بگیرد؛ هم وظایف ایجابی، هم وظایف دفاعی. دستگاههای تبلیغاتی کشور ما ــ چه آنهایی که مستقیماً مربوط به دولتند، چه آنهایی که مستقیم مربوط به دولت نیستند ــ از هوچی‌گری رسانه‌های بیگانه یا رسانه‌هایی که زبان بیگانه را در کام خودشان دارند، نباید بهراسند، رفتارشان را با آنها تنظیم نباید بکنند؛ این مربوط به دستگاه های رسمی فرهنگی.
امّا آنچه نقطه‌ی مهم‌تر عرض من است، خطاب به جوانهایی است که در سرتاسر کشور فعّالیّتهای فرهنگی را به صورت خودجوش شروع کردند که بحمدالله خیلی هم وسیع شده است. من میخواهم بگویم آن جوانهایی که در تهران، در شهرهای گوناگون، در استانهای مختلف، در خود مشهد، در بسیاری از شهرهای دیگر کار فرهنگی میکنند، با اراده‌ی خودشان، با انگیزه‌ی خودشان ـ کارهای بسیار خوبی هم از آنها ناشی شده است که از بعضی از آنها ما بحمدالله اطّلاع پیدا کردیم ـ کار را هرچه میتوانند به‌طور جدّی دنبال کنند و ادامه بدهند. بدانند که همین گسترش کار فرهنگی در بین جوانهای مؤمن و انقلابی، نقش بسیار زیادی را در پیشرفت این کشور و در ایستادگی ما در مقابل دشمنان این ملّت، ایفا کرده است. علاوه‌ی بر اینها، مَراجع فرهنگی. مَراجع فرهنگی یعنی چه کسانی؟ یعنی علما، اساتید، روشنفکران انقلابی، هنرمندان متعهّد، اینها نگاه نقّادانه خودشان را نسبت به اوضاع فرهنگی کشور همچنان داشته باشند و تذکّر بدهند. البتّه من در مورد تذکّرات، معتقدم باید با منطق محکم و با بیان روشن، نقطه نظرات صحیح را ارائه بدهند. با تهمت‌زنی و جنجال‌آفرینی، بنده موافق نیستم؛ با تکفیر کردن و متهم کردن این و آن، بنده موافق نیستم. اعتقاد من این است که مجموعه‌ی انقلابی کشور ـ که بحمدالله تعداد بی‌شماری از آنها در بین جوانهای ما، در بین صاحب‌نظران ما، اساتید ما، بزرگان ما، تحصیل‌کرده‌های ما حضور دارند ـ میتوانند با منطقِ محکم وارد میدان بشوند، نقّادی کنند. نقاط ضعف را و نقاط منفی را به رخ ما مسئولین بکشانند. گاهی میشود که مسئول، متوجّه نیست چه دارد میگذرد در متن جامعه، امّا آن جوان در متن جامعه است، او میفهمد؛ آن عزم ملّی و مدیریّت جهادی که عرض کردیم در زمینه‌ی فرهنگ، این است.
من در پایان عرایضم یک نکته را به شما ملّت ایران عرض بکنم: بدانید که واقعیّات جامعه‌ی جهانی بر طبق خواسته‌ها و نیّات آمریکا به پیش نمیرود. آنچه استکبار جهانی و دشمنان عنود ملّت ایران خواسته‌اند تحقّق پیدا کند، در عرصه‌ی گسترده‌ی جهانی تحقّق پیدا نکرده و ان‌شاءالله تحقّق هم پیدا نخواهد کرد. آمریکا در فلسطین ناکام مانده است. نقشه‌ای که برای فلسطین داشتند و خیلی هم تلاش کردند، پیش نرفته است و ان‌شاءالله پیش نخواهد رفت. اینها میخواهند کشور فلسطین را تبدیل کنند به یک کشور یهودی. یعنی فلسطینی ـ چه مسلمان، چه مسیحی ـ در فلسطین امکان زندگی کردن نداشته باشد؛ یعنی کار فلسطین را بکلّی تمام کنند. این کار را دنبال کردند؛ خیلی هم تلاش کردند در این چند سال، نتوانستند. آمریکا در فلسطین به نتیجه نرسید، در سوریه به نتیجه نرسید، در عراق به نتیجه نرسید، در افغانستان و در پاکستان مقاصدی که داشت تحقّق پیدا نکرد، اخیراً در اروپا هم ملاحظه میکنید و میشنوید که نقشه‌های آمریکا نقش بر آب شده است. باید بدانیم در کشور عزیز ما هم، آنها بعد از سی سال تلاشی که علیه این انقلاب انجام دادند و علیه ملّت انقلابی ما انجام دادند، باز نتوانستند به نتایجی دست پیدا کنند؛ نشانه‌اش همین حضور مردم است. افراد مؤثّر در دولت آمریکا و نظام آمریکا این را صریحاً گفتند، گفتند ما تحریمها را به‌وجود آوردیم و تشدید کردیم که مردم را ضدّ نظام، بکشانیم به خیابانها؛ این را صریحاً گفتند که تحریم برای این است که انقلاب را ریشه‌کن کنند و مردم را در مقابل نظام اسلامی قرار بدهند. نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که عرض کردیم، در سال ۱۳۹۲ انتخاباتی انجام گرفت با نصاب بالا از مشارکت مردم، و در بیست‌ودوّم بهمن سال ۹۲، راهپیمایی‌ای انجام گرفت پرشورتر و وسیع‌تر و بزرگ‌تر از راهپیمایی‌های هرسال دیگر؛ و این همان مطلبی است که من بارها تکرار میکنم: جوانان عزیز ما بدانند، آینده مال شما است، دشمنان شما محکوم به شکستند به توفیق الهی، و امیدواریم خداوند متعال همه‌ی شما را با توفیقات خودش به راه‌های سعادت رهنمون بشود، و قلب مقدّس ولیّ عصر را از ما راضی و خشنود کند.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته

منبع: http://www.leader.ir/

 نظر دهید »

بيانات رهبری در ديدار مسئولان نظام و ميهمانان كنفرانس وحدت اسلامى‌ (۱۳۹۲/۱۰/۲۹ - ۱۱:۳۳)

19 بهمن 1392 توسط اسلامی فر

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌
تبريك عرض ميكنم عيد سعيد ميلاد مبارك پيامبر اعظم و ولادت با بركت فرزند بزرگوارش امام صادق (عليه الصّلاة و السّلام) را به همه‌ى شما حضّار محترمى كه در اين جلسه تشريف داريد، ميهمانان عزيز هفته‌ى وحدت و سفراى كشورهاى اسلامى و همه‌ى مسئولان و بزرگوارانى كه در كشور مسئوليّت كارهاى سنگين را بر دوش گرفته‌اند؛ همچنين تبريك عرض ميكنم به همه‌ى ملّت ايران و به همه‌ى مسلمانان جهان، بلكه به همه‌ى آزادى‌خواهان عالم.
اين ولادت مبارك منشأ بركاتى است كه در طول قرون بر زندگى آحاد بشر فرو ريخته است و ملّتها را، انسانها را، انسانيّت را به برترين عوالم انسانى و فكرى و روحى و به تمدّنى والا و به چشم‌اندازى روشن براى زندگى رسانده است. آنچه در سالگرد اين ولادت براى دنياى اسلام و جامعه‌ى اسلامى مهم است، اين است كه انتظارات پيامبر اكرم از جامعه‌ى اسلامى را مدّ نظر قرار بدهد و سعى كند و مجاهدت كند كه اين انتظارات برآورده شود؛ سعادت دنياى اسلام در اين است و لاغير. اسلام براى آزادى بشر آمد، هم آزادى از قيد و بند فشار دستگاه‌هاى مستبد و ظالم بر طبقات گوناگون انسان و ايجاد حكومت عادلانه براى بشر، و هم آزادى از انديشه‌ها و تصوّرات و اوهام حاكم بر زندگى انسان؛ كه مسير زندگى انسان را در جهت خلاف مصلحت او باز كرده بود و پيش ميبرد. اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) زندگى مردم در محيط ظهور اسلام را، محيط فتنه توصيف كرده است: فى فِتَنٍ داسَتهُم بِاَخفافِها وَ وَطِئَتهُم بِاَظلافِها؛(۱)
فتنه يعنى آن فضاى غبارآلودى كه چشمهاى انسان قادر بر ديدن در آن فضاى غبارآلود نيست؛ راه را نميبيند، صلاح را تشخيص نميدهد؛ اين وضعيّت مردمى بود كه در آن منطقه‌ى پرمحنت و پرملال زندگى ميكردند. در كشورهاى بزرگ، در تمدّنهاى موجود آن زمان هم كه حكومتهايى داشتند، ملّتهايى داشتند، همين وضع به شكل ديگرى حاكم بود. اين‌جور نيست كه فرض كنيم زمان ظهور اسلام جزيرةالعرب مردم بدبختى داشت و ديگران خوشبخت بودند؛ نه، غلبه‌ى حكومتهاى جائر و ظالم، ناديده گرفتن شأن انسان و انسانيّت، جنگهاى خانمان‌براندازى كه ميان قدرتها و براى قدرت‌طلبى به راه انداخته ميشد، زندگى مردم را تباه كرده بود. ملاحظه‌ى تاريخ نشان ميدهد كه دو تمدّن معروف آن روز، يعنى تمدّن ايران ساسانى و تمدّن امپراتورى رُم وضعيّتى داشتند كه دل انسان به حال توده‌ى مردم و قشرهاى مختلف انسانها كه در آن جوامع زندگى ميكردند، ميسوزد؛ وضع زندگى آنها زندگى رقّت‌بارى بود، در اسارت بودند. اسلام آمد، انسانها را آزاد كرد؛ اين آزادى، نخست در دل انسان و در روح انسان به‌وجود مى‌آيد؛ و وقتى انسان احساس كرد آزادى را، احساس كرد نياز به گسستن بندها را، نيروهاى او تحت تأثير اين احساس قرار ميگيرد و اگر همّت كند و حركت كند، تحقّق عينى آزادى براى او به‌وجود مى‌آيد؛ اسلام اين كار را براى انسانها كرد؛ امروز هم همان پيام هست در همه‌ى دنيا و در دنياى اسلام. دشمنان آزادى بشر فكر آزادى را در انسانها ميميرانند و از بين ميبرند؛ وقتى فكر آزادى نبود، حركت به سمت آزادى هم كُند خواهد شد يا از بين خواهد رفت. آنچه امروز ما مسلمانها وظيفه داريم اين است كه سعى كنيم خود را به آزادى مورد نظر اسلام برسانيم؛ استقلال ملّتهاى مسلمان، استقرار حكومتهاى مردمى در سراسر دنياى اسلام، حضور آحاد مردم در تصميم‌گيرى‌ها و تعيين سرنوشت‌ها و حركت بر پايه‌ى شريعت اسلامى، آن چيزى است كه ملّتها را نجات خواهد داد. البتّه امروز ملّتهاى مسلمان احساس ميكنند كه به اين حركت نياز دارند و در سراسر دنياى اسلام اين احساس هست و در نهايت اين احساس به نتيجه خواهد رسيد؛ بدون ترديد. اگر زبدگان و نخبگان ملّتها - چه نخبگان سياسى، چه نخبگان علمى و دينى - وظائف خودشان را درست انجام بدهند، آينده‌ى دنياى اسلام آينده‌ى مطلوبى خواهد بود؛ به اين آينده، اميد وجود دارد. امروز دنياى اسلام احساس بيدارى ميكند. درست در همين نقطه است كه دشمنان اسلام - آن كسانى كه با بيدارى اسلامى مخالفند، با استقلال ملّتها مخالفند، با حاكميّت دين خدا در كشورها مخالفند - وارد ميدان ميشوند؛ انواع و اقسام ترفندها براى معطّل گذاشتن جوامع اسلامى به‌وجود مى‌آيد و مهم‌ترين آنها ايجاد اختلاف است.
دنياى استكبار ۶۵ سال است كه با همه‌ى وجود و توان سعى در اين دارد كه واقعيّت وجود رژيم صهيونيستى را بر ملّتهاى مسلمان تحميل كند و آنها را وادار به پذيرش اين واقعيّت كند، و نتوانسته است. نگاه نكنيم به بعضى از كشورها و دولتها كه حاضرند براى حفظ منافع دوستان بيگانه‌ى خود كه دشمن اسلامند، منافع ملّى را زير پا بگذارند يا منافع اسلامى را به فراموشى بسپرند؛ ملّتها مخالف حضور صهيونيست‌ها هستند. ۶۵ سال است كه تلاش ميكنند نام فلسطين را از يادها ببرند، [امّا ]نتوانستند. در همين چند سال اخير در جنگ سى و سه روزه در لبنان، در جنگ بيست و دو روزه در غزّه، و بار دوّم در جنگ هشت روزه در غزّه، ملّت مسلمان و امّت اسلامى نشان داد كه زنده است و على‌رغم سرمايه‌گذارى آمريكا و ديگر قدرتهاى غربى، توانسته است موجوديّت خود را، هويّت خود را حفظ كند و به نظام تحميلىِ جعلى صهيونيستى سيلى بزند و اربابان و دوستان و هم‌پيمانان صهيونيست‌هاى ظالم را كه در اين مدّت همه‌ى تلاش خود را براى حفظ اين رژيم تحميلى و ظالم و جنايت‌كار انجام داده‌اند ناكام بگذارد؛ امّت اسلامى نشان داد كه فلسطين را از ياد نبرده است؛ اين خيلى مسئله‌ى مهمّى است. در همين شرايط است كه همه‌ى تلاشهاى دشمن متوجّه اين ميشود كه امّت اسلامى را از ياد فلسطين غافل كند. چه جور؟ با ايجاد اختلافات، با جنگهاى داخلى، با ترويج افراطگرىِ انحرافى به نام اسلام و به نام دين و شريعت؛ عدّه‌اى عامّه‌ى مسلمانان را، اكثريّت مسلمانان را تكفير كنند. وجود اين جريانهاى تكفيرى كه در دنياى اسلام به‌وجود آمدند، براى استكبار، براى دشمنان جهان اسلام يك مژده است. اينها هستند كه به‌جاى توجّه به واقعيّت خبيث رژيم صهيونيستى، توجّه‌ها را به‌جاى ديگرى معطوف ميكنند. درست نقطه‌ى مقابل آنچه اسلام خواسته است؛ اسلام از مسلمانان خواسته است كه «اَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم»(۲) [باشند]؛ مسلمانان بايد در مقابل دشمنان دين سرسخت باشند، بايد بايستند، بايد تحت نفوذ قرار نگيرند؛ «اَشِدّاءُ عَلَى الكُفّار» صريح آيه‌ى قرآن است. بين خودشان مهربان باشند، با هم باشند، دست در دست يكديگر بگذارند، اعتصام به حبل‌الله بكنند؛ اين دستور اسلام است. آن‌وقت يك جريانى به‌وجود بيايد كه مسلمانها را تقسيم كند به مسلم و كافر! عدّه‌اى را به‌عنوان كافر هدف قرار بدهد، مسلمانها را به جان هم بيندازند! چه كسى ميتواند شك كند كه وجود اين جريانها و پشتيبانى اين جريانها و تَمويل(۳) اين جريانها و دادن سلاح به اينها كار استكبار است و كار دستگاه‌هاى امنيّتى خبيث دولتهاى استكبارى است؟ مى‌نشينند و براى همين كار برنامه‌ريزى ميكنند. دنياى اسلام بايد به اين مسئله بپردازد؛ اين خطر بزرگى است. متأسّفانه بعضى از دولتهاى مسلمان، بى‌توجّه به اين اختلافات دامن ميزنند؛ نميفهمند كه دامن زدن به اين اختلافات، آتشى خواهد افروخت كه دامن همه‌ى آنها را خواهد گرفت؛ اين خواسته‌ى استكبار است: جنگ گروهى مسلمان با گروهى ديگر. عامل اين جنگ هم كسانى هستند كه از پول دست‌نشاندگان مستكبرين استفاده ميكنند؛ به اينها پول ميدهند، سلاح ميدهند، [كه‌] در اين كشور و در آن كشور، مردم را به جان هم بيندازند. و اين حركت از سوى استكبار در اين سه چهار سال اخير كه موج بيدارى اسلامى در تعدادى از كشورهاى اسلامى و عربى به‌وجود آمد، تشديد شده است؛ براى اينكه بيدارى اسلامى را تحت‌الشّعاع قرار بدهند. هم مسلمانها را به جان هم مى‌اندازند، هم با بزرگ‌نمايىِ دستگاه‌هاى تبليغاتى دشمن، اسلام را در چشم افكار عمومى دنيا زشت جلوه ميدهند؛ وقتى تلويزيون‌ها يك آدمى را نشان ميدهند كه به نام اسلام، جگر يك انسانى را دارد ميجود و ميخورد، درباره‌ى اسلام چه فكر ميكنند؟ دشمنان اسلام برنامه‌ريزى كردند؛ اينها چيزهايى نيست كه دفعتاً به‌وجود بيايد، اينها چيزهاى خلق‌السّاعه نيست؛ اينها چيزهايى است كه درباره‌ى آن مدّتها برنامه‌ريزى شده است، پشت سر اينها سياست هست، پشت سر اينها پول هست، دستگاه‌هاى جاسوسى پشت سر اين‌جور كارها هستند. مسلمانها بايد با هر عامل مخالفِ وحدت و ضدّ وحدت مقابله بكنند؛ اين يك تكليف بزرگ براى همه‌ى ما است؛ هم شيعه بايد اين را قبول كند، هم سنّى بايد قبول كند، هم شعبه‌هاى گوناگونى كه در ميان شيعيان و در ميان سنّى‌ها وجود دارد اين را بايد بپذيرند.
وحدت به معناى تكيه‌ى بر مشتركات است.
ما مشتركات زيادى داريم؛ ميان مسلمانان، مشتركات بيش از موارد اختلافى است؛ روى مشتركات بايد تكيه كنند. تكليف عمده هم در اين مورد بر دوش نخبگان است؛ چه نخبگان سياسى، چه نخبگان علمى و چه نخبگان دينى. علماى دنياى اسلام مردم را از تشديد اختلافات فرقه‌اى و مذهبى برحذر بدارند. دانشمندان دانشگاهى، دانشجويان را توجيه كنند و به آنها تفهيم كنند كه امروز مهم‌ترين مسئله در دنياى اسلام وحدت است. اتّحاد به سمت هدفها؛ هدفِ استقلال سياسى، هدفِ استقرار مردم‌سالارى دينى، هدفِ پياده كردن حكم الهى در جوامع اسلامى؛ اسلامى كه دعوت به آزادى ميكند، اسلامى كه انسانها را دعوت به عزّت و شرف ميكند؛ اين امروز تكليف است، اين وظيفه است. نخبگان سياسى هم بايد بدانند عزّت و شرف آنها با تكيه‌ى به مردم و آحاد ملّتها است، نه با تكيه‌ى به بيگانگان، نه با تكيه‌ى به كسانى كه از بُن دندان با جوامع اسلامى دشمنند. يك روزى در اين مناطق، همه‌جا قدرت استكبارى حاكم بوده است؛ سياستهاى آمريكا و قبل از آن انگليس يا بعضى از كشورهاى ديگرِ اروپايى حاكم بوده است؛ ملّتها بتدريج توانستند خود را از زير بار سلطه‌ى مستقيم نجات بدهند؛ اينها ميخواهند سلطه‌ى غير مستقيم را - سلطه‌ى سياسى را، سلطه‌ى اقتصادى را، سلطه‌ى فرهنگى را - به‌جاى سلطه‌ى مستقيمِ دوران استعمار بگذارند؛ كه البته در برخى از نقاط دنيا حتّى مستقيم هم دارند وارد ميشوند؛ در آفريقا شما ملاحظه ميكنيد، بعضى از كشورهاى اروپايى ميخواهند همان بساط قبل را باز مستقر كنند. راه، بيدارى اسلامى است؛ راه، آگاهى از شأن ملّتهاى اسلامى است؛ ملّتهاى اسلامى امكانات زيادى دارند، موقعيّت جغرافيايى حسّاسى دارند، ميراث تاريخى بسيار ارزشمندى دارند، منابع اقتصادى بى‌نظيرى دارند؛ اگر ملتها به خود بيايند، خود را بيابند، به خود تكيّه كنند، با يكديگر دست دوستى بدهند، اين منطقه، منطقه‌ى برجسته و درخشانى خواهد شد و دنياى اسلام روى عزّت و كرامت و آقايى را خواهد ديد. اين چيزى است كه در آينده ان‌شاءالله پيش خواهد آمد؛ نشانه‌هاى آن را ميشود ديد: پيروزى انقلاب اسلامى در ايران، استقرار نظام جمهورى اسلامى در اين منطقه‌ى حسّاس، استحكام نظام جمهورى اسلامى.
دستگاه‌هاى استكبارى اعم از آمريكا و ديگران، ۳۵ سال است عليه نظام جمهورى اسلامى و ملّت ايران، آنچه از دستشان بر آمده است، انجام داده‌اند؛ على‌رغم آنها ملّت ايران و نظام جمهورى اسلامى روزبه‌روز قوى‌تر، ريشه‌دارتر، مقتدرتر و داراى نفوذِ بيشتر شده است و ان‌شاءالله اين استحكام، اين استقرار، اين قوّت بيشتر خواهد شد. در دنياى اسلام هم انسان ميبيند كه امروز آگاهى نسلها، آگاهى جوانها نسبت به اسلام و آينده‌ى اسلام بيش از گذشته است و در بعضى جاها بمراتب بيش از گذشته است؛ البتّه دشمن تلاشهايى ميكند، امّا ما با دقّت و بصيرت كه نگاه كنيم، خواهيم ديد اين موج حركت اسلامى ان‌شاءالله رو به پيش است.
رحمت خدا بر امام بزرگوارمان كه اين راه را او در مقابل ما باز كرد؛ او به ما ياد داد كه بايد به خدا توكّل كرد، از خدا مدد طلبيد و به آينده اميدوار بود. و [ما] اين راه را پيش رفتيم و ان‌شاءالله بعد از اين هم همين خواهد شد. به اميد پيروزى اسلام و مسلمانان و با طلب رحمت و مغفرت الهى بر شهداى اين راه درخشان.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته‌


۱) نهج البلاغه، خطبه‌ى دوّم‌
۲) سوره‌ى فتح، بخشى از آيه‌ى ۲۹
۳) ثروتمند كردن

منبع:leader.ir

 نظر دهید »

بیانات در محفل انس با قرآن اول ماه مبارك رمضان‌ ۱۴۳۴ (۱۳۹۲/۰۴/۱۹ - ۲۱:۱۸)

02 شهریور 1392 توسط اسلامی فر

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌
خيلى متشكريم از برادران عزيز؛ قرّاء و تاليان و ذاكران عزيزى كه امروز اين جلسه‌ى ما را معطر و نورانى كردند با كلمات شريفه‌ى قرآن و آيات و ذكر الهى و ياد و مدح پيغمبر و اهل بيت (عليهم‌السّلام). خيلى جلسه‌ى خوبى بود امروز؛ از اول تا به آخر، بحمدالله جلسه، جذاب و مفيد و پرمغز و هنرمندانه بود؛ بخصوص بعضى از بخشهاى آن، كه حقيقتاً برجسته بود.
خداى متعال را شاكريم كه ما را با قرآن مأنوس كرد. جامعه‌ى مسلمان ما تا قبل از سالهاى پيروزى انقلاب، با اينكه علاقه‌مند به قرآن بود، عاشق قرآن بود، اما مأنوس با قرآن نبود. اين هم از بركات انقلاب است كه جوانهاى ما، صاحبان صوت و ذوق و هنر تلاوت و استعداد و آمادگى براى فراگيرى، بحمدالله در اين ميدان وارد شدند و پيشرفت كردند. ولى اينها مقدمه است؛ مقدمه‌ى براى فهم قرآن و تخلق به اخلاق قرآن. يك مسئله، مسئله‌ى احترام ظاهرى و پاسداشتن از حرمت قرآن است به معناى الفاظ قرآن، اصوات قرآنى؛ اين در جاى خود چيز محترم و مهمى است. مسئله‌ى بالاتر، تخلق به اخلاق قرآنى است؛ سبك زندگى را منطبق با قرآن قرار دادن.
يكى از عيوب ما و جوامع ما در طول زمان اين بوده است كه گاهى فرهنگ خود را متأثر ميكرديم از فرهنگ بيگانگان. كسانى اين را در ميان جامعه‌ى ما و كشور ما بعمد ترويج كردند؛ ما را سوق دادند به سمت زندگى كسانى كه دل و جانشان خالى بود از نور معنويت؛ در سبك زندگى، در كيفيت پوشش، در كيفيت راه رفتن، در كيفيت معاشرتها و ارتباطات اجتماعى. اگر هم كسى به آنها اعتراض كرد، گفتند كه دنيا امروز اينجورى است. در حالى كه قرآن به ما مى‌آموزد: «و ان تطع اكثر من فى الأرض يضلّوك عن سبيل الله ان يتّبعون الّا الظّنّ و ان هم الّا يخرصون».(۱) آنچه كه انسان جا دارد آن را فرا بگيرد و اگر لازم بود، از آن تقليد كند، عبارت است از طريق هدايت؛ «صراط الّذين انعمت عليهم»؛(۲) از خداى متعال ميخواهيم كه ما را هدايت كند به راه كسانى كه به نعمت الهى واصل و نائل شده‌اند؛ اين است كه بايد از آن تبعيت و پيروى كرد. اما اينكه حالا اكثريت مردم دنيا اينجور حرف ميزنند، اينجور حركت ميكنند، اينجور رفتار ميكنند، ما بايد عقل خودمان را، دين خودمان را، هدايت الهى را معيار قرار دهيم براى رد و قبول. امت مؤمن و مسلم آن امت و ملتى است كه معيار را از قرآن ميگيرد، از هدايت الهى ميگيرد؛ اين ميشود معيار.
يكى از چيزهائى كه قرآن و هدايت الهى به ما تعليم داده است، تبعيت از داورى خرد و عقل انسانى است؛ اين هم قرآنى است. يعنى پيروى از آنچه كه عقل سليم به آن حكم كند و قضاوت عقل پشت سر آن باشد، اين هم يك امر قرآنى است، اين هم امر دينى است؛ اينها شد معيار. آنچه كه بندگان برگزيده‌ى خدا، معصومين عندالله به ما ياد دادند، اين ميشود معيار؛ معيار اينها است. اينكه حالا مردم كشورهاى غربى، مردم مادى، مردم فلان بخش از دنيا، در رفتارشان، در اعمالشان، در مسائل زندگى‌شان، در ارتباطاتشان، در تشكيل خانواده، اينجور عمل ميكنند، ما هم بايد اينجور عمل كنيم، اين خطا است.
هدايت قرآن را بايد در زندگى خود حاكم كرد. ما بحمدالله هم قرآن را داريم، هم كلمات اهل‌بيت (عليهم‌السّلام) را داريم؛ كه «انّى تارك فيكم الثِّقْلَيْن» يا «انّى تارك فيكم الثَّقَلَيْن»؛(۳) دو چيز گرانبها را در بين شما گذاشتم. هر دو بحمدالله در اختيار ما است؛ بايد از اينها استفاده كنيم، جامعه را بر اساس اينها شكل دهيم. اين جلسه‌ى قرآن، اين آموزش قرآن، اين تجويد قرآن، اين حُسن تلاوت قرآن با نغمه‌هاى خوب، با صداى خوب، همه مقدمه براى اين است. اين را به چشم ذى‌المقدمه نگاه نكنيم، اين مقدمه است؛ از اينجا بايد وارد شد و با قرآن انس گرفت.
بحمدالله امروز جامعه‌ى ما با قرآن مأنوس شده‌اند. البته ما به اين قانع نيستيم؛ ما معتقديم همه‌ى آحاد جامعه بايد با قرآن ارتباط برقرار كنند، بتوانند قرآن را بخوانند، بتوانند قرآن را بفهمند، بتوانند در قرآن تدبر كنند. آنچه كه ما را به حقايق نورانى ميرساند، تدبر در قرآن است؛ و اين حفظ قرآن كه بحمدالله امروز در بين شما جوانها، در بين جوانهاى كشور، در سرتاسر كشور رواج پيدا كرده است، يك مقدمه‌ى خوبى است براى تدبر. يعنى حفظ و تكرار و انس با آيات كريمه‌ى قرآن و پى‌درپى آيات الهى را مورد توجه قرار دادن، موجب ميشود كه انسان بتواند در قرآن تدبر كند.
اميدواريم خداوند متعال جامعه‌ى قرآنى كشور را روزبه‌روز پيشرفته‌تر كند، موفق‌تر كند و به اساتيد عزيز قرآن ان‌شاءالله توفيق دهد كه بتوانند جوانان بيشترى را تربيت كنند؛ و كشور ما و ملت ما را با قرآن زنده بدارد. پروردگارا! حيات ما را حيات قرآنى قرار بده؛ مرگ ما را مرگ در راه قرآن قرار بده؛ ما را در قيامت با قرآن محشور كن. پروردگارا! لطف و فضل خودت را بر كشور ما، بر ملت ما، بر همه‌ى كشورهاى مسلمان و بر امتهاى اسلامى نازل بفرما.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته‌

۱) انعام: ۱۱۶
۲) حمد: ۷
۳) بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۲۶

منبع:leader.ir

 نظر دهید »
این وبلاگ در نظر دارد مطالبی متنوع و با نگاه و زمینه غالب اخلاق ومعنویت ارائه دهد وبا تعامل و تبادل نظر با دوستان و بازدید کنندگان اطلاعات مفیدی از نظرات و تجارب همه دوستان و مراجعه کنندگان محترم فراهم و ارائه نماید.
  • خانه
  • اخیر
  • جستجو
  • فهرست مطالب
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات
  • تماس
  • نقشه سایت
 << < خرداد 1404 > >>
شن یک دو سه چهار پنج جم
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            
وصیت شهدا

آمار

  • امروز: 16
  • دیروز: 15
  • 7 روز قبل: 51
  • 1 ماه قبل: 176
  • کل بازدیدها: 33678
تصاویر زیباسازی نایت اسکین
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس